پارمیسا پارمیسا ، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه سن داره

امید دوباره زندگی ما پارمیسا

شکوفه پاییزی من ۷ ساله شد

چه کسی می‌گوید که غم‌آلوده و سرد است پاییز یا که یادآور درد است پاییز دل من می‌داند که درختان بلند عاشق پاییزند این جنگل نارنجی برگ زاده‌ همین پاییزه عاشق خنده پاییز و چه زیباست که در این پاییز گل زیبای بهارت روید گل زندگی من امید دوباره زندگی من تولدت مبارک امید من ۷ ساله شده الهی قربونت برم دخترک زیبای من الهی فدات بشم گل پاییزی زیبای من ...
30 شهريور 1399

کرونا را چگونه شکست دادین

فکرش را بکن؛ کرونا که بارش را بست و همه چیز به روال عادی‌اش برگشت؛ چه کیفی می‌دهد همه چیز... انگار که اصحابِ کهف از غار و از خوابِ سیصدساله برگشته‌باشند و راه افتاده‌باشند توی شهر... همه، جورِ دیگری به‌هم نگاه می‌کنند جور دیگری قدر همه چیز را می‌دانند همه‌چیز دوست‌داشتنی و لذت‌بخش خواهد بود، حتی تماشای عبور آدم‌ها، تماشای برگ‌های سبز روی درخت‌ها، لمس دیوارهای آجری خانه‌ها، حرف زدن بدون هراس با آدم‌ها، حتی مهر ورزی‌ها و به آغوش کشیدن‌ها... من که راه خواهم افتاد رهایی را با تک‌تک سلول‌های وجودم نفس خواهم‌کشید و تمام آدم‌هایی که مقابل راهم قرار بگیرند را در آغوش خواهم کشید چون با تمام علاقه‌ای که...
30 فروردين 1399

یلدای ۹۸ با تدارکات پارمیساجان

✍️ ارسال مطلب و عکس در وبلاگ نفس من از ته قلبم دعا میکنم که شادی‌ها و خنده هات به بلندای شب یلدا باشه ‌ امسال تو تدارک عروسی عمو بودیم من زیاد وقت نشد برای یلدا خرید کنم گفتم خودمون کسی نیست پیشمون همون خوراکی های که داریم خانه میخوریم همینکه از ارایشگاه اومدم پارمیسا خانم‌گفت شب یلدا است امشب پاشو میز بچینیم بریم هندونه بخریم‌ گفتم بدون هندونه نمیشه که راضی نشد دخترم دیگه بزرگ شده خانم شده تدارک می بینه عشق من...
13 دی 1398

ابان ۹۸ با عشق پاییزیم

دخترم برای آدم ها خاطره های خوب بساز آنقدر برايشان خوب باش كه اگر روزی هر چه بود گذاشتی و رفتی در كنج قلبشان جايی برايت باشد الهی قربونت برم مهربون مامان دخترک من الان ۴ ماه که میری پیش دبستانی با ذوق و شوق زیاد خیلی دوست داری و دیگه تنها نیستی عشق مامان با همه دوست میشی و دوست داریبه همه کمک کنی تو کارهاشون هر خوراکی هم داری به همه تعارف میکنی الهی قربون قلب مهربونت برم ...
13 دی 1398