خاطرات روزهای(باهم بودن) بارداری
ماه اول دختر خوشگلم توی یکی از روزهای زمستونی ما تصمیم گرفتیم یدونه گل خوشگل را به جمع 2 نفره زندگی خودمون اضافه کنیم (دی ماه 1392)اون روزها من خیلی دوست داشتم که شما زودتر بیایی و ما را منتظر نزاری روز 27/10/92 ما فهمیدیم که یدونه نی نی خوشگل به جمع ما اضافه شده وجمع ما شده 3نفره 28/10/92 (اولین ازمایش بتا 9/62 )بود خیلی خوشحال شدیم از وجود شما اون روز روز تولد پیامبر بود.دومین ازمایش برای اینکه مطمئن بشم که شما حتمأ تودلمی و رشد کردی (5/11/92 بیتا بشتر از 250 )این بود که خیالم راحت شد .وبه همه گفتیم که شما اومدی همه خیلی خوشحال بودن وتبریک می گفتن . ماه دوم دیگه کمکم داشتم علائم بارداری را احساس می کردم گاهی اوقات حالم ...
نویسنده :
مامان وبابای پارمیسا
17:20