ادامه پست قبل
سلام عشق مامان دومین ماه تابستان هم داره تمام میشه ودخترم هم هر لحظه به تولد سه سالگیش نزدیک میشه این ماه پارمیسا خوشگلم میره مهد کودک که حسابی بهش خوش میگذره یه چند روز هم رفتیم خانه مامان جان که خاله اومده بود پارمیسا حسابی با ارشیا بازی کردن بعد هم که چند روز ماهسان دختر عمو اومد خونمون و باهم شهر بازی رفتیم و خرید و خیلی بهمون خوش گذشت پارمیسا جانم مهد میره مربی هاش خیلی ازش راضی هستن خودم و بابایی خیلی باهاش نقاشی و اموزش رنگها و شکل را کار کردیم ولی ازش می پرسیدم جابه جا می گفت ولی مربی میگه دقیقا همه را بلده و اصلا جابه جا نمیگه دخملی با من لجبازی میکرده و فهمیده بوده حساسم میگه خیلی زیبا و درست صحبت میگه خلاصه که ...
نویسنده :
مامان وبابای پارمیسا
13:31