8ماهگی ماه کوچولو
سلام دختر خوشگل الهی قربونت عزیزم که دیگه بزرگ شدی خانم شدی با مزه شدی که در هرحالتی باشه با دیدن ومن بابایی کلی ذوق می کنی پارمیسا با وارد شدن به شش ماهگی واز اون به بعد خیلی تغییر کرده انگاری 1 سال بزرگتر شدی پارمیسا جان دیگه کامل کل خانه را غلت میزنه واز همه جا سردر میاره این هم یک نمونه اش
کامل یا روروئک تمام خانه را دور میری کلی هم دوق می کنی این هم نمونه اش
دیگه اینکه تا صدای اهنگ یا دست دزدن را می شنوی کلی ذوق می کنی و دستات تکون میدی ومی خندی
تازگی بابا هادی که میره سرکار پشت سرش نگاه می کنی و ناراحت می شی بعضی موقع ها هم گریه می کنی پارمیسا جان دیگه می توانه خودش به تنهایی بشینه ولی گاهی اوقات که ذوق زده می شه یا می خواد دست بزنه یه دفعه می افته
پارمیسا جان چکاب 7 ماهگی خدا را شکر همه چیز عالی بود وزن 8300 قد 70
11/2/1394 خانه بابایی احمد
12/2/1394 خانه بابا جان حسین
عروسی همکار بابا هادی
24/2/1394 ابشار نیاسر
نیاسر 1394/2/24
20/2/1394 پارمیسا جان مامان چند روز بود تلاش می کرد که روی چهاردست وپا بمونه نمی توانست سرش بالا نگه داره حالا دو روزه که می توانه یدونه قدم برداره الهی مامان قربونت بشم که اینقدر نازی و بامزه پارمیسا خوشگل ما بعد از اینکه 2 روز چهاردست وپا رفت حالا یذره سینه خیز میره یذره چاردست و پا گاهی هم یه کوچولو غلت میزنه تا به هدفش میرسه
چکاب پایان 8 ماهگی ماه کوچولو خدا را شکر خوب بود قد 71 وزن 8600