پارمیسا پارمیسا ، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره

امید دوباره زندگی ما پارمیسا

10 ماهگی گل خوشگل ما

سلا گل خوشگلم عزیز دلم الهی مامان قربوت بشم شما 10 ماه که اومدی چراغ خونمون شدی امید زندگیمون شدی ماه خوشگلم ماشالله خیلی تغییر کردی توی این 10 ماه مخصوصا از 6 ماهگی به بعد هر روز هم شیرین تر وبامزه تر میشی پارمیسا جان ما دیگه چهاردست وپارفتش خیلی سریع شده تا 1 دقیقه غافل می شیم از جاهای سر درمیاره که نگو مثل (حمام ودستشویی)نفس مامان یه 2 هفته ای بود که هرکه هرچیزی می گرفت می دفعه خواست وایسه ولی روی دوزانو می ایستاد ولی روز 11/4/94 بود که روی دوتاش پاهاش وایساد خودش هم کلی ذوق می کنه الهی قربونش برم این ما پارمیسا جان از روزی که بردم چکاب 10 ماهگی همش مریض بوده برای همین این ماه اول ماهگردش نشد وبلاگش به روز کنم چون گل خانم من اسهال گرفته ب...
13 تير 1394

امید زندگی ما 9 ماه شد

پارمیسا جانم نفس مامان امید زندگیم 8ماه از روزهای خوب زندگیت گذشت خدا را شکر که این 8ماه خیلی خوب بود وپارمیسا جان هرروز بزرگتر خوشگل تر و باهوشتر وزرنگ تر می شه ورشدش هم عالی پارمیسا خانم دیگه بزرگ شده یاد گرفته که یه کاری مابین سینه خیز وپهاردست وپا بره یعنی خودش پرت می کنه وحرکت می کنه  (دد بگه مثلا بیرون که می خواد بره حوصله اش سر رفته .یا من که می خواد صدا کنه ماما می گه .نه نه می گه .به به می گه دیروز که داشتم به محمد مهدی قند میدادم نگاه بهم کردی و گفتی به به  الهی قربونت بشم تازگی هم داری بابا می گی نفس خانم دیروز تا حالا یعنی 1394/3/5 یادگرفته بابای کنه با دستش .عمری من تا براش اهنگ میزارم شروع می کنه نی نای کنه ودستش تکون...
31 ارديبهشت 1394

8ماهگی ماه کوچولو

سلام دختر خوشگل الهی قربونت عزیزم که دیگه بزرگ شدی خانم شدی با مزه شدی که در هرحالتی باشه با دیدن ومن بابایی کلی ذوق می کنی پارمیسا با وارد شدن به شش ماهگی واز اون به بعد خیلی تغییر کرده انگاری 1 سال بزرگتر شدی پارمیسا جان دیگه کامل کل خانه را غلت میزنه واز همه جا سردر میاره این هم یک نمونه اش   کامل یا روروئک تمام خانه را دور میری کلی هم دوق می کنی این هم نمونه اش   دیگه اینکه تا صدای اهنگ یا دست دزدن را می شنوی کلی ذوق می کنی و دستات تکون میدی ومی خندی تازگی بابا هادی که میره سرکار پشت سرش نگاه می کنی و ناراحت می شی بعضی موقع ها هم گریه می کنی پارمیسا جان دیگه می توانه خودش به تنهایی بشینه ولی گاهی اوقات ...
14 ارديبهشت 1394

فقط 2ساعت دیگه

فقط 2 ساعت دیگه مونده تا دختر من لحظه تحویل سال نو را ببینه امسال خدا بهترین هدیه اش را به ما داده  وبرای همین که جمع ما 3 نفره شده من وبابا تصمیم گرفتیم امسال زمان سال تحویل خانه خودمون  3نفره سر سفره هفت سینمون باشیم وتا حالا که خیلی خوش گذشته انشالله امسال سال خوب و پر خیر وبرکت برای همه باشه دختر خوشگلم عزیز دلم از این که برای منی خیلی خوشحالم امسال بهترین سال زندگی منه با وجود تو پارمیسای عزیزم من امسال چیزی دارم که تا حالا تو زندگیم نداشتم اونهم وجود امید زندگیمه   خدایا شکرت به خاطر همه چیز به خاطر زندگی خوبم شوهر خوبم دختر خوبم به خاطر سلامتی خانواده ام ...
29 اسفند 1393